این گل تقدیم شما دوست عزیز امید وارم که بپذیری
من دیروز آن نبودم که می باید
خود را به نگاهی هرزه می فروختم
خود را به هر نگاهی می نشاندم و می گذاشتم که هر نگاهی در من بنشیند
من دیروز ارزش خود را نمی دانستم و با بی ارزشان می چرخیدم
اما امروز آنی شدم که می باید
نه نگاهی دیگر در من می نشیند نه می گذارم نگاهم در نگاهی جا خوش کند
من امروز دیگر میدانم که با ارزشم و میدانم که مکثور انسان ها بی ارزشند
من دیگر تنها با طلا ارزشان می روم و می آیم
پس باران ببار که به یکتایی نزدیک می شوی امروز
من که می دانم شبی عمرم به پایان میرسد
نوبت خاموشی من سهل و آسان میرسد
من که میدانم که تا سر گرم بزم و مستی ام
مرگ ویرانگر چه بی رحم و شتابان میرسد
من که مید انم به دنیا اعتباری نیست نیست
بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست نیست
من که میدانم اجل ناخوانده و بیدادگر
سر زده می آید و راه فراری نیست نیست
پس چرا ...پس چرا عاشق نباشم
به امید دیدار....
this picture's Belongs to me
{محمد شاه همدرد}
@@@.....................@@@@...........@@@.................@@......@@@@@@@@@..... @@@.................@@........@@.........@@@..............@@.......@@@................@..... @@@................@@..........@@..........@@@...........@@........@@@..........@........... @@@...............@@............@@...........@@@........@@.........@@@@@@@........... @@@...............@@............@@.............@@@.....@@..........@@@@@@@........... @@@..........@...@@..........@@...............@@@...@@...........@@@..........@........... @@@@@@@....@@........@@.................@@@.@@............@@@................@..... @@@@@@@......@@@@@......................@@@@..............@@@@@@@@@
بنام دوست هرچه خوبی و خوشی در زندگی من هست...برای تو... هرچه که صفا و صمیمیت در دلم خانه کرده ...برای تو... هرچه لحظه شیرین و خاطره انگیز که داشته ام ...همه برای تو.. .زلال اشک که از چشمان ترم جاری می شود..برای تو.... تمام ارزوهای دورو درازی که دارم...برای تو.. .هرچه که خاطره دارم ..برای تو... تمام دنیای من ....برای تو.. .دوست داشتنها و دوست داشتنیهایم...همه برای تو ... .هرچه مهربانی که در دستان کوچکم هست ...برای تو.... .هرچه مهربانی که از دیگران دیده ام ...برای تو... تمام غروبهای زیبایی که در عمر خویش دیده ام....برای تو.... نوازشهای خورشید در هنگام طلوع....برای تو... دل انگیزترین رایحه ای دارم ....برای تو... زیباترین رکوع وسجودی که در این بیست و شش سال داشته ام...ارزانی تو... ژرف ترین شادی که در دلم میهمان بوده است....برای تو... من .....برای تو... اما......تو برای من..................................... نمی دانم چرا؟ اما یاد مراسم نیمه شعبانی افتادم که چند سال پیش با همت چند تا از دوستان هم ورودی در دانشکده برق گرفتیم..شاید علتش این باشد که فیلم مراسم را همین چند روز پیش دوباره و چند باره دیدم....یادش بخیر ..کارتهای دعوت..... .....همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند وآیند، تو همچنان که هستی..... آن روز متنی را نوشته بودم که ناخودآگاه قرار شد خوانده شود، چون خودم دوست نداشتم بچه ها بدانند که من آن متن را نوشته ام دنبال کسی می گشتم تا او متن را بخواند...به بهانه راهنمایی گروه تواشیح که از دوستان خودم بودند متن را به حسین دادم و زدم بیرون.....وقتی برگشتم دیدم حسین متن را می خواند و خب خوشحال شدم.....آن روزها متنهایی آنگونه می نوشتم...امسال هم می خواستم دوباره همان متن را اینجا بنویسم...اما راستش نتوانستم.....متن بالا را نوشتم... .....چند وقت پیش که اتفاقی رفته بودم دانشگاه یک اطلاعیه دیدم که خیلی برام جالب بود،قضیه ازاین قرار بود که دانشکده علوم دانشگاه ، یک طرح با عنوان جهاد علمی را پیشنهاد داده بود وظاهرا چند ماه تابستان که اکثر بچه ها تعطیل هستند را به مناطق محروم مثل سیستان و بلوچستان بروند یا روستاهای دور افتاده و برای مقاطع مختلف تدریس کنند.....راستش خیلی دلم می خواست که من هم می تونستم و می رفتم.....چون واقعا طرح قشنگیه...من دوست دارم که همیشه با مردم در ارتباط باشم..وخب این ارتباط را در غالب یاد دادن بیشتر دوست دارم.. |
قدرت عشق !
آنانکه عشق خود را بروز نمی دهند عاشق نیستند
(سلام)
امروز با خوندن این جمله یاد درد تمام انسانها افتادم
«خجالت , اضطراب »یا هر چیزی که مانع از ابراز علاقه
میشه عاملیه که شما رو از هدفتون دور میکنه
و باعث میشه فرصت طلبان روزگار از شما پیشی بگیرند
گفتن کلمه دوستت دارم خیلی آسونه
اگه اعتماد به نفس داشته باشی
امیدوارم این متن شما رو راهنمایی کنه
..................................................
عشق
شاید با یک نگاه متولد شود
اما آنگاه که متولد شد,
در تخیلات فرو مرو
آنچه فکر میکنی عمل کن
با خود بگو میتوانم
چون تنها نیستی
نیروی عظیم عشق
تو را یاری میکند
و وجود تو را استوار میسازد
آنگاه تو مشکلات را نخواهی دید
هدف را خواهی دید
برای تسخیر هدف مبارزه کن
از هیچ چیز نهراس
مادام که عشق با توست,
زندگی را زیبا میبینی
پس عاشق بمان
و عاشق بمیر
و این را بدان
آنانکه عاشق نیستند
مرده اند
...............
امیدوارم با نوشته بالا عشق را شناخته باشید
بر خلاف عقیده برخی از مردم
عشق تو را کور نمیکند
بلکه دنیا رو به تو زیباتر نشان میدهد
و عشق دام دنیایی نیست
عشق نماد امید است
عشق نماد اتحاد است
عشق نماد صلح است
عشق نماد پیوندی استوار است
و عشق یعنی خداحافظی با جنگ
خداحافظی با نفرت
عشق در هر شغلی یعنی موفقیت
حتی در سیاست
سیاست مدارانی که عاشق مردمند همواره صلح طلب بوده اند
با اینکه شاید میلیاردها انسان از عشق سخن گفته اند
ولی همیشه میشه حرفهایی تازه تر درباره عشق گفت
بگذریم
«ممنونم که:
حرفهام رو میخونید
و با نوشته های قبلیم موافق بودید
امیدوارم با حرفهای امروزم هم موافق باشید
و به اونها عمل کنید
راهنمایی یادتون نره
.::موفق باشید::.
بعد از اینکه نظراتتون رو خوندم
فکر کردم بهتره نظرتون رو درباره کلمه عشق بپرسم
اصلا کلمه عشق رو که میشنوید یاد چی می افتید
چه تعریفی از عشق دارید؟
۱.آیا ابراز علاقه دو فرد به یکدیگر را عشق میدانیم؟
۲.آیا عشق را در دوست داشتن و به فکر بودن میدانیم؟
۳.آیا عشق را در دور نشدن از یکدیگر و تا ابد برای هم بودن میدانیم؟
۴.آیا عشق را در ازدواج میبینیم؟
۵.آیا عشق را در بوسیدن میبینیم؟
۶.آیا معتقید که عاشق دست به هر کاری میزند؟
۷........
۸.نظر شما چیه؟؟؟
: ............................................... :
یک رنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پر سوز ترین گدازه از عشق بگیر
در هر نفسی که میتپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر
: ............................................... :
با یک نگاه
به کوتاهی لبخند هایت
تو را برای اولین بار دیدم
خواستم بگویم : دوستت دارم
گویی زبانم میترسید
تو کمی دورتر نشستی
به غروب خیره شدی
هوا سرد بود
من سرما را حس نمیکردم
تو را حس میکردم
نسیم سردی وزید
موهایت بوی یاس میداد
چشمانم را بستم تا اشکهایت را نبینم
فریاد زدم :
دوستتان دارم ...
چشمانم را گشودم
رفته بودی
دوستت که می دارم
مرگ هم زیبا می شود
چندان که می توانم
بر سینه ی برهنه ات
سر بگذارم و بمیرم
در قفس را بگشایم
پرنده پر ساید به بال روشن باد
و من در آغوشت به خواب روم...
این گل ناقابل تقدیم شما عزیزان.........
امیدوارم بی وفایی نکنید من تا آخر به پایت ایستاده ام..
بازم میگم خیلی دوستتان دارم خیلی...
.....
گفتم که خیلی دوستت دارم...
همچو حافظ غریب در ره عشق |
به مقامی رسیدهام که مپرس |
اینو هم مینویسم
*توی مهتاب یه شب تابستون دستای سرد تو توی
دستم*
می گذشتیم با هم از آن کوچه شعر کوچه رو تو می
خوندی توی گوشم
تا نیایی به کنارم نمیخونم نمیمونم
*بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه
گذشتم*
توی گوش من یه صدا بود یه صدای آشنا بود که می
گفتی
سفر از پیش تو هرگز نتوانم
با هر ضربه دستم روی گیتار شکستم می خوام که
بدونی
*هنوزم عاشقت هستم*
با هر قطعه این شعر یه عالم خاطره دارم
می خونم و میگم
*هنوز هم دوستت دارم*
با تو گفتم بی تو هرگز زین پس نگذرم
زان کوچه تک وتنها میگذریم ما اکنون با هم از آن
کوچه کوچه یاد
توی گوشه من یه صدا بود که میگفتی سفر از پیش
تو هرگز نتوانم
با هر ضربه دستم روی گیتار شکستم می خوام که بدونی
هنوزم عاشقت هستم
با هر قطعه این شعر یه عالم خاطره دارم می خونم و
میگم
*هنوز هم دوستت دارم*
که نوشته باشم تا بعد
آخر هم میگم که خیلی دوستت دارم و هرگز از انتخابم پشیمان نیستم...
آنقدر دوستت دارم که اصلا گفتنی نیست...
دوستت دارم ..دوستت دارم..
دوستت دارم ..دوستت دارم..
دوستت دارم ..دوستت دارم..
دوستت دارم ..دوستت دارم..
قندولک دوست دارم
با احترام محمد شاه یعقوبی
نظر یادتان نرود.
خداحافظ تا ملاقات بعدی.